معماری درون صنایع دستی
هیچ دانی نازنینم می توانی / راحت اسرار سعادت را بدانی رمز خوشبختی انسان نسیت جز این / مهربانی ، مهربانی ، مهربانی . . .

 

طنز: واژه نامه فارسی!

 

سطل آشغال :

وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !

اوراقچی :

تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !

حراج :

اصطلاحی‌ است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده
و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند …!

رئیس :

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید
و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!

بزرگراه :

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های 2012 !

شب امتحان :

شب التماس به درگاه خداوند !
شب توبه !
البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست!

تحقیق :

Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !
بیرون هم که پروژه میفروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو !

 


گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !
وقتی هم میبری میگن: تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !
بعد از ۳۸۹۲۶۴۹۸۲۶۴۳۲ بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !
این قطعه رو ۸۹۳۶۲۴۹۳۸۲۶۴۹۳۲۸۶۴ روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه‌ عمر :

قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته
تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !

سریال :

فیلمی‌ است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین
شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد …!

گرانی :

واژه ای است زاده‌ توهم غربیان که در ایران تاکنون مشاهده نشده است !!!

مترو :

سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع  عرق گلاب !
عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!
سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده
و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد …

عذرخواهی :

از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم
از کلمه های :حالا بی خیال شو، خیلی خب بابا،
ای بابا خب بابا، خودتو لوس نکن! و … استفاده می‌شود!

خودپرداز :

دستگاهی‌ است که همیشه‌ خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد
و اگر صفی در کار نباشد 97/45 درصد اوقات خراب است !
اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری
یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :

دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !
اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان
شناسنامه بدی کارت ملی میخوان
جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان
گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟
کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟
هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟

 




تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:طنز: واژه نامه فارسی! ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

 بهترین پ ن پ ها (2)

 
حالا هر هفته هرکدام از ما کلی «پ ن پ» جدید یاد می گیریم. منتخبی از بهترین هایشان را بخوانید و یادتان باشد این فقط یک شوخی با طنز نیست، کنایه ای است به عادت بعضی از ما در پرسیدن سوال های بی مورد که جواب شان از روز روشن تر است.
 



*

اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه... دوستم می گه داره جون میده..؟ پ ن پ قیافه تو رو دیده از خنده ریسه رفته



*

(من و داداشم دوقلو هستیم) در حال قدم زدن بودیم. داداشم چند متر جلوتر از من راه می رفت. یارو اول داداشم رو دید بعد اومد جلوتر من رو دید و گفت: دوقلویید؟ پ ن پ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر هستند!



*

رفتم پمپ بنزین میگم 40 تا بزن. میگه 40 لیتر؟ پ ن پ 40 تا قاشق چای خوری.



*

از دل درد دارم می میرم. جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب می خورم. بعد از 2 ساعت طرف اومده بیرون میگه دستشویی داری؟ میگم پ ن پ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین کنم.



*

به دوستم گفتم برو بالای نردبون، چراغ رو ببیند گفت بچرخونمش؟ پ ن پ تو چراغ رو نگه دار من نردبون رو می چرخونم!



*

دوستم در یخچال رو باز کرده، دیده هیچ توش نیست. میپرسه: واقعا خالیه!؟ پ ن پ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون!



*

میگن کریستف کلمب وقتی رسید به آمریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یک سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ سرخ پوسته گفت: پ ن پ ژاپونه، ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!



*

دارم رو تردمیل می دوم، داداشم میگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟ پ ن پ مشعل المپیک دارم می برم لندن!!



*

یک ساعته از بیرون صدای قار قار میاد... داداشم میگه صدای کلاغه؟ پ ن پ قناریه متال می خونه!



*

تنهایی رفتم درمونگاه، منشی میگه: مریض شمایید؟ پ ن پ من میکروبم، اومدم خودم رو معرفی کنم!



*

توی اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده، به دستیارم می گم چاقو رو بده. میگه میخوای بند ناف رو ببری؟ پ ن پ می خوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!



*

ماشین روشن نمی شه، به خانمم گفتم بشین پشت فرمون هل بدم. گفتم بزن تو دنده. میگه بزنم 2؟ پ ن پ بزن 3 فوتبال داره!



*

برای استخدام رفتم یه شرکتی، منشی میگه: شما برای آگهی استخدام اومدین؟ پ ن پ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!



*

عکس نیمه راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک اومده میگه: عکس تصفیه گذاشتی رو پروفایلت؟ میگم: پ ن پ توی حراج بودم 50 درصد تخفیف بهم خورده این شکلی شدم



*

رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟ میگم پ ن پ برا سردردش می خوام!!!



*

رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟ میگم پ ن پ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!



*

کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟ گفتم پ ن پ می خوام ادای داداش کایکو رو دربیارم.



*

دارم به خواهرزاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟ پ ن پ بقیشو رو فرش بنویس!



*

تو آشزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟ پ ن پ شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!





تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:بهترین پ ن پ ها (2) ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

  بهترین پ ن پ ها (3)

 
حالا هر هفته هرکدام از ما کلی «پ ن پ» جدید یاد می گیریم. منتخبی از بهترین هایشان را بخوانید و یادتان باشد این فقط یک شوخی با طنز نیست، کنایه ای است به عادت بعضی از ما در پرسیدن سوال های بی مورد که جواب شان از روز روشن تر است.
 



*

به دخترعموم که 5 سالشه میگم: دخترا موشن مثه خرگوشن

 

میگه پ ن پ همه مثل شما پسرا گاو گوساله ایم

 

اصلا یه وضعی شده به خدا!




*

دوستم میگه با گوشی برم اینترنت از شارژم کم میشه؟

 

میگم پ ن پ از صندوق ذخیره سازمان اوپک کم میشه!




*

میخوایم بریم خونه جدیدمون، مامانم میگه این همه اثاثو باید با کامیون ببریم؟! میگم: پ ن پ راست کلیک کن، کات شون کن، برو تو خونه جدیده پیست کن!




*

به دوستم اس ام اس زدم میگم کلاس تشکیل نمیشه. جواب داده یعنی استاد نیومده؟ میگم پ ن پ رفته قایم شده همه دارن دنبالش میگردن.




*

با دوستم رفتیم خرید. برگشتیم دیدیم ماشینش نیست میگه: دزدیدنش میگم پ ن پ خسته شده بود از بس منتظر ما وایساد. اس ام اس داد گفت من میرم خودتون بیاین!




*

لباس خریدم. کارت عابرمو گذاشتم رو میز میگم 2015. میگه رمز کارتته؟

 

میگم پ ن پ تلفنمه. دادم مزاحم بشی.




*

تو اتوبان گشت نامحسوس یه ماشینو گرفته بود. راننده ماشینه به پلیسه میگه می خوای جریمم کنی؟ پلیسه میگه: پ ن پ با دوتا همکارام می خواستیم منچ بازی کنیم یه یار کم داشتیم گفتیم مزاحم شما بشیم.




*

نصف شب ماشین خاموش شده زنگ زدم میگم بابا باطری ماشین تموم کرده روشن نمیشه. میگه یعنی خالی شده؟


پ ن پ واقعا تموم کرده دارم میبرم خاکش کنم گفتم ببینم تو هم میای؟




*

به پسرخاله ام می گم تب کردم میگه؛ مریض شدی؟ می گم پ ن پ دمای بدنمو بردم بالا ببینم فنش کار میفته یا نه.



*

یارو میره سردخونه میگه: بی زحمت جسد پدربزرگمو تحویل بدین.

 

میگن: می خوای خاکش کنی؟

 

پ ن پ میخواهم تا گارانتیش تموم نشده ببرم عوضش کنم.




*

رفتم پیژامه از کمد برداشتم پوشیدم بابام میگه از تو کمد برداشتی؟

 

پ ن پ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم.




*

داشتم می رفتم طرف ماشینم یهو دیدم افسره داره یه چیزی می نویسه!

 

گفتم: داری جریمه ام می کنی؟


پ ن پ دارم اسمتو پشت کارت دعوت عروسیم می نویسم. میای؟



*

رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟


میگه برا کباب؟ پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوام.




*

خوابیدم تو آفتاب دوستم اومده میگه داری آفتاب می گیری؟

 

پ ن پ دارم فتوسنتز می کنم!!




*

دارم میرم به ماهیه غذا بدم، میگه می خوای بهش غذا بدی؟ پ ن پ بهش پول میدم هرچی خواست بخره.




*

تصادف کردم تو جاده ماشینم تا نصف عقبش رفته زیر تریلی 18 چرخ. اعصابم خورده. یارو می بینه این صحنه رو بهم میگه تصادف شده؟! گفتم پ ن پ مسابقه فوتباله مردم جمع شدن از رادیو ماشین دارن گوش میدن! ماشینو گذاشتن زیر تریلی هیجانش بیشتر شه!!




*

به فروشنده می گم آقا پایه گیتار می خوام. میگه برای گیتار؟

 

پ ن پ میخوام پایه باشه آخر هفته ها با هم بریم دربند!




*

رفتم LCD بخرم می گم چند؟

 

میگه قیمتش؟

 

پ ن پ سایز کمرش که تو خونه شلوار پاش کنم.




*

دارم تند تند تایپ می کنم داداشم اومده میگه داری تایپ می کنی؟

 

میگم: پ ن پ کیبوردم خسته شده دارم ماساژش می دم.




*

یکی از این سوسک کوچیکا از جلو پام رد شده یه دستمال از جیبم درآوردم... دوستم میگه می خوای بکشیش؟

 

پ ن پ آبریزش بینی داره می خوام نریزه رو قالی.





تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:بهترین پ ن پ ها (3) ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

  بهترین پ ن پ ها (5)



*

رفتم عابربانک، یارو داره جون میکنه با دستگاه کلنجار میره بعد ده دقیقه برمی گرده میگه شما هم کار داری؟ پ ن پ پیک موتوری ام وایسادم نامه اداری تونو تایپ کنین ببرم.



*

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: زنته؟ میگم: پ ن پ دختر همسایمونه اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجا زدن گم نشه!



*

امروز هوا خیلی سرد بود، رفتم چسبیدم به شوفاژ کلاس، یکی از رفیق هام اومده میگه: شوفاژ روشنه؟ جواب دادم: پ ن پ خاموشه، دارم خورم رو بهش می مالم تا گرم بشه یه وقت خدایی نکرده شما سرما نخورید!



*

داریم راه می ریم با دوستام، پام پیچ خورد، خوردم زمین میگه کمک می خوای؟ میگم پ ن پ شماها خودتون رو نجات بدین من اینجا می مونم مقاومت می کنم.



*

میگم مکانیک سیالات 9 شدم، میگه: یعنی افتادی؟ میگم پ ن پ استاد گفت دست و بالم تنگه این 9 رو بگیر حالا بقیش رو هم سر ماه میدم!



*

رفتم پرنده فروشی میگم آقا قناری های نر و مادتون کدومان؟ میگه می خوای بخری؟ پ ن پ، مامور منکراتم اومدم ببینم قفس شون یه وقت مختلط نباشه!



*

وسط خیابون ماشین محکم زده بهم، پخش شدم رو زمین، میگه تصادف کردی؟ پ ن پ، تو محوطه جریمه خودم رو انداختم زمین از داور پنالتی بگیرم! میگه زنگ بزنم اورژانس؟ پ ن پ زنگ بزن برنامه نود فردوسی پور ببین پنالتی بود یا نه.



*

رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پ ن پ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکوت دارن فعلا.



*

هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم. آمپول ها رو دادم به پرستاره. میگه آمپول بزنم؟ پ ن پ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!



*

به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟ میگه از شوهرش؟ پ ن پ، چسبیده بود کف ماهیتانه کفگیر زدم جدا شد...



*

تو تاکسی تنها نشستم می خوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر؟ میگم پ ن پ 2 نفر حساب کن خورزوخان هم هست!



*

یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره؟ پ ن پ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع می شه!



*

تو لباس فرم منو  دیده میگه سربازی؟ پ ن پ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم!



*

مامانم سفره پهن کرده بود، بهش گفتم می خوای شام بیاری؟ گفت: پ ن پ میخوام گلای سفره رو آب بدم!



*

رفتم داروخونه کرم ترک پا بگیرم میگه واسه پا میخواین؟ پ ن پ میخوام در جهت ازبین بردن ترک های کویر لوت گامی برداشته باشم!



*

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پ ن پ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!



*

در پارکینگ رو باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پ ن پ در رو باز کردم هوای کوچه عوض شه...



*

داشتم تلویزیون می دیدم. بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی می دیدی؟! گفتم پ ن پ داشتم گرمش می کردم تا شما بیای ببینی!





تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:بهترین پ ن پ ها (5) ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

  بهترین پ ن پ ها (4)

 
 
 

حالا هر هفته هرکدام از ما کلی «پ ن پ» جدید یاد می گیریم. منتخبی از بهترین هایشان را بخوانید و یادتان باشد این فقط یک شوخی با طنز نیست، کنایه ای است به عادت بعضی از ما در پرسیدن سوال های بی مورد که جواب شان از روز روشن تر است.

*

به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...



*

دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن



*

با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن



*

رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!



*

مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.



*

تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم: پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!



*

بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!



*

با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!



*

رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!



*

لیلی به مجنون گفت: همه این اکرا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!



*

داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!



*

دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!



*

داشتم تلویزیون می دیدم. بعد مادربزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی میدیدی؟! گفتم: پ ن پ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای بیبینی!



*

منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!



*

رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...



*

رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!



*

با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!





تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:بهترین پ ن پ ها (4) ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

به مامانم ميگم من ميرم کارواش،

 

ميگه ماشينم ميبري؟

 

ميگم پ نه پ دارم ميرم اونجا دوش بگيرم ...

 

رفتم تو کوچه دارم ماشین می شورم همسایه مون اومده میگه ااا ماشین می شوری

 

پ نه پ حوصله ام سر رفته دارم با ماشینم آب بازی می کنم!!

 

با گل رفتم بيمارستان

 

نگهبان ميگه گل براي مريضتون آوردين

 

گفتم پ نه پ اومدم خواستگاري تو با اين سيبيلات... ...

 

داشتم تلويزيون ميديدم

 

بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من ميگه داشتي ميديدي؟؟؟!!!

 

پ نه پ داشتم گرمش ميکردم تا شما بياي ببيني!!!!! ...

 

به راننده تاکسیه میگم مرسی نگه دارید. می گه پیاده ميشی؟؟ پ نه پ می خوام ببینم لنت و ترمزت سالمه؟

 

رفتم مرکز اهدای خون دختره بهم میگه اومدین خون بدین؟ گفتم پ نه پ خوناشامم اومدم یه 4 لیتری خون بگیرم شب دور هم با بچه ها شب نشینی داریم

 

رفتم داروخونه، ميگم باند دارين؟ ميگه واسه زخم؟ پ نه پ بانده فرودگاه حياط خونمون خراب شده، بابام همينجور داره با هواپيماش دوره خونه ميچرخه.!!

 

به يارو ميگم يه سي دي نوحه بزن واسم . ميگه غمگين باشه ؟ پ نه پ نوحه شاد از شماعی زاده بزن مجلس ختم بزن بكوب را بندازيم

 

سیگارو میبینه تو دستما...!!!! بازم سوال میکنه سیگار میکشی؟؟؟

 

پ نــه پ میخوام با دودش مثل سرخپوستا باهات رمزی حرف بزنم ببینم به چند زبان غیر زنده تسلط داری ...!!!!

 

جلو توالت عمومی…آقا ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین.؟ پ نه پ ما سوسکیم اومدیم نهار

 

آقا کامپیوتره خونه رو آورده واسه ویروس کشی. میگه با نرم افزار ویروس کشی میکنین. پ نه پ میندازیمش تو آب جوش تا پاستوریزه شه ویروساش بمیرن

 

دوستم میگه: ماشینتو تو روزنامه تبلیغ کردی میخوای بفروشیش؟ پـَـَـه نــه پ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم.

 

ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی ۲ لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم

 

یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم

 

به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم

 

در پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

 

تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه، رفیقم اومده میگه

 

داری تعمیرش میکنی ؟

 

پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم

 

با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش ۳ طبقه بسازیم

 

کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده: آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام

 

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه: اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس

 

کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه

 

به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!! ـ

 

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت

 

همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم

 

تو گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟

 

پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه

 

دوستم میگه امروز چندمه ؟ میگم یکم ، میگه یکم مرداد ؟ پـَـ نـَـ پـَـ امروز یکم فروردینه ،

 

عیدت مبارک عمو جان بیا یه بوس بده

 

همسایمون عروسی داشتن. دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد. دوستم گفت عروسیه؟

 

پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه...

 

ساعت 8 صبح كلاس داریم. منم خمیازه میكشم و دهنم یه متر باز میشه.

 

استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت

 

تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم

 

ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته

 

مراسم تدفین بابا بزرگم بود یارو اومده میگه پدر بزرگتو دارین خاک میکنین؟

 

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ بذرشو داریم میکاریم اب بدیم سبز کنه بعد یه بابا بزرگه دیگه در بیاد

 

سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟

 

میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!

 

تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در…. گفتم بله...

 

دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی!!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته.. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

 

وسط جاده خلخال- زنجان پنچری ماشینمو می گرفتم یه آقاه رسید، گفت: پنچر شدی؟

 

گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ لاستیکم گرمش شد در آوردم هوا بخوره!!!!!

 

نشستیم داریم "سقوط آزاد" میبینیم، داداشم میگه این دریائه واقعا کیشه؟؟؟

 

پـَـ نـَـ پـَـ دارن اسکلمون میکنن... شهرک سینمایی رو آب کردن

 

اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم ... رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟

 

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم

 

من: سلام علی خوبی ؟ علی: سلام، شما ؟ من: آرمینم. علی: اٍ

 

آرمین تویی؟ من: پـَـ نـَـ پـَـ راهنمای 473، بفـــرمائید!

 

بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش. فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟

 

پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!!!

 

رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ 100 محبت کنین. اورده تست کرده میگه میبری؟

 

میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!!!!

 

دیروز یه حلزون پیدا کردم به دادشم نشون دادم میگم ببین چه خشگله. میگه اینو از تو باغچه پیدا کردی؟

 

پـَـ نـَـ پـَـ این حلرزون گوشمه.جاش تنگ بود اون تو آوردمشون بیرون یه نفسی تازه کنه

 

با کلی تلاش و زحمت و بدبختی دنبال اتوبوسه میدویدم و دستام رو مثه میمون اینور اونور میکردم که بلاخره پشت چراغ قرمز وایساد. اومدم دم در نفس زنون میگم آقا درو میزنی؟

 

میگه می خوای سوار شی؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام پیاده شم این مدت هم خیلی زحمتتون دادم.

 

یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ پــــــ نــه پــــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!

 

تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـــ نــه پــــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه.

 

زنگ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای بیایی تو؟ پـــ نــه پــــــ میخوام ببینم اف ف سالمه یا نه.

 

صبح رفتم کنکور بدم. مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـــ نه پـــ اومدم اینجا برم دسشویی.

 

از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـــ نــه پــــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!

 

تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟ پـــ نــه پــــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم.

 

نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟ پـــ نــه پــــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده

 

میری مسجد وضو بگیری تا نماز بخونی میبینی یه آقایی میرسه میگه پسر جان وضو میگیری میگی پـــ نــه پــــــ میخوام قزل الا صید کنم.

 

بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه اوردین بستری کنین؟ میگم پـــ نــه پــــــ اوردیم خون بده بریم.

 

داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟ چیزی پرید تو گلوت؟ گفتم پـــ نــه پــــــ دارم خودم رو آماده پرواز میکنم.

 

خونه فامیلامون بوودیم پسر خالم از در اوومده تو میگه: توام اینجایی؟! پ ن پ من خونمونم این روح سرگردون حافظ شبرازیه که بچه ها احضارش کردن و ولش کردن.

 

رفتم بقالی میگم آقا یه شیشه آب بدین لطفا، میگه : آب معدنی؟ پـــ نــه پـــــ آب فاضلاب، می خوام چرخه ٔ بازیافت رو توی دهانم انجام بدم.

 

به خانمه تو بانک میگم خودکار دارین؟ میگه میخوای چیزی بنویسی؟ پ نه پ میخوام باش نودل چینی بخورم !!!




تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:بهترین پَ نه پَ ها (6) ,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی
قانون‌هايي كه زوج‌‌ها هنگام مشاجره بايد بدانند و رعايت كنند
 
در بيشتر زندگي‌ها دعوا و كشمكش وجود دارد و شايد به قول قديمي‌ها دعوا نمك زندگي باشد اما اگر بلد نباشيد با اين موقعيت‌ها برخورد كنيد، ممكن است به بحران بخوريد، پس يادگرفتن اصول دعوا براي هرفردي واجب است

 
در بيشتر زندگي‌ها دعوا و كشمكش وجود دارد و شايد

برترین ها:

به قول قديمي‌ها دعوا نمك زندگي باشد اما اگر بلد نباشيد با اين موقعيت‌ها برخورد كنيد، ممكن است به بحران بخوريد، پس يادگرفتن اصول دعوا براي هرفردي واجب استبيشتر ما فكر مي‌كنيم وقتي زن‌و‌شوهري با يكديگر اختلاف‌نظرهاي زيادي داشته‌باشند، حتما خوشبخت نيستند و يك زندگي خوب را مساوي با نداشتن هيچ‌گونه اختلاف‌نظر و كشمكش مي‌دانيم اما بايد بدانيد مي‌توان اختلاف‌نظرها و كشمكش‌ها را تبديل به وسيله‌اي كرد كه ازدواج را محكم‌تر كنند نه آن‌كه موجب آسيب آن شوند به شرط آن‌كه بلد باشيد چگونه با اين موقعيت‌ها برخورد كنيد، گاهي حتي چنين موقعيت‌هايي سبب مي‌شوند از يكديگر شناخت بيشتري به‌دست بياوريد و خواسته‌هاي يكديگر را بهتر درك كنيد، البته اگر هم مناسب و خوب برخورد نكنيد، ممكن است به سمت يك بحران پيش برويد و چيزهايي را در رابطه خراب كنيد كه هيچ‌گاه درست نشوند.





اختلاف‌ها را در آغوش بگيريد

نبايد از اختلاف‌ها و كشمكش‌ها ترسيد، وجود كشمكش و ستيز در زندگي طبيعي است. وقتي با هم تفاوت داريد يعني مي‌توانيد از يكديگر چيزهاي جديد ياد بگيريد، گاهي اختلاف‌ها نشان مي‌دهند كه شما كجا احتياج به رشد داريد، سعي كنيد به‌دنبال علت اختلاف و كشمكش باشيد نه‌گير دادن به يكديگر. زماني مي‌توانيد دوستانه دعوا كنيد كه به موضوع اختلاف بچسبيد، شما نبايد يكديگر را متهم كنيد، همين كافي است كه فقط مشكل را حل كنيد و لازم نيست يك مشكل جديد يعني جريحه‌دار كردن احساسات طرف مقابل را نيز به آن اضافه كنيد.





با احترام گوش دهيد

بيشتر افراد وقتي احساسات عميقي دارند، تنها كافي است كسي به آن‌ها گوش دهد، وقتي به كسي با احترام گوش دهيد يعني احساسات او را تصديق مي‌كنيد و آن‌ها را قبول داريد و اين يعني هيچ‌وقت نبايد به كسي بگوييد كه نوع احساساتش درست نيست. نظر خود را نگه داريد تا طرف مقابل كامل احساساتش را بروز دهد و بفهمد كه او را درك مي‌كنيد و مي‌فهميد چه احساسي نسبت به آن موضوع دارد حتي اگر واقعا در درون‌تان اينگونه نباشد.





حالت دفاعي نگيريد

دفاع‌كردن از خود به هر شكلي، مثلا اگر با حرارت و عصبانيت از بي‌گناهي و به حق بودن خود دفاع كنيد، ‌خواه به طرف مقابل حمله كنيد و وسايل را پرت كنيد، مي‌تواند دعوا را بدتر كند. به جاي اين‌كه وضعيت را بدتر كنيد بهتر است از طرف مقابل بخواهيد بيشتر توضيح دهد، مثال بزند و همه چيز را با جزئيات بگويد، معمولا افراد مختلف براي شكايت‌هاي خود دلايل مشخصي دارند اما شما بايد آن دلايل را كشف كنيد. وقتي شما با كنجكاوي شكايت‌هاي طرف مقابل را گوش دهيد، مي‌توانيد علت نارضايتي او را بفهميد.





كلي نگوييد

هيچ‌وقت از جملات كلي استفاده نكنيد، جملاتي كه عباراتي چون هميشه و هرگز دارند بيشتر اوقات هيچ نتيجه‌اي در‌بر نخواهند داشت، در حقيقت هيچ‌گاه هم درست نيستند. وقتي همسرتان در حال شكايت از موضوع خاصي است از او بخواهيد به جاي استفاده از عبارت‌هاي كلي و بغض‌آلود، مثال‌هاي مشخص بزند تا شما بتوانيد دقيقا بفهميد او درباره چه موضوعي صحبت مي‌كند، شما هم وقتي شكايتي داريد، بهترين كار اين است كه با زدن مثال‌هاي فراوان علت شكايت‌تان را روشن كنيد.



در دعواها هميشه بخش‌هايي وجود دارد كه هر2 طرف با هم موافق هستند. سعي كنيد اين بخش‌ها را كه با هم هم‌نظر هستيد پيدا كنيد، حتي اگر توافق داريد كه مشكلي وجود دارد، تا به اين مرحله توافق نرسيد نمي‌توانيد راه‌حلي مناسب پيدا كنيد.





پيشنهاد بدهيد

همه دعواها زماني تمام مي‌شوند كه 2طرف بخواهند با همكاري هم مسئله را حل كنند. مودبانه از همسرتان بخواهيد پيشنهاد خود را براي حل مشكل مطرح كند، هنگامي كه او نظرش را مي‌گويد بادقت گوش دهيد تا احترام خود را نشان دهيد. بعد از شنيدن نظرات او، پيشنهاد‌هاي‌تان را مطرح كنيد تا بفهمد اين موضوع براي شما هم مهم است و شما نيز مي‌خواهيد بهترين راه‌حل را پيدا كنيد.





فقط يك كم كوتاه بياييد

بيشتر اوقات اگر فقط كمي كوتاه بياييد وضعيت كاملا تغيير مي‌كند، چون وقتي طرف مقابل مي‌بيند كه شما از مواضع‌تان كمي پايين آمده‌ايد او نيز سعي مي‌كند كمي كوتاه بيايد.سازش‌ها و كوتاه آمدن‌هاي كوچك مي‌تواند تفاهم‌هاي بزرگ به همراه بياورد و رابطه را متحول كند. البته بايد بدانيد تفاهم و توافق به اين معنا نيست كه همه چيز زندگي 50-50 است. گاهي مثلا 60 به 40 به نفع شماست و 80 به 20 به نفع طرف مقابل، مهم اين نيست كه حتما هر 2 طرف به يك ميزان در توافق شركت داشته باشيد بنا به شرايط ممكن است هركدام از طرفين سهمي بيشتر يا كمتر داشته‌باشند و مهم اين است كه بتوانيد مشكل را با هم حل كنيد.





دعوا را قيچي كنيد

راه‌هاي زيادي براي قطع دعوا وجود دارد؛ يكي از آن‌ها، دور‌شدن از فضاي متشنج است و اين كار به آرام شدن فضا كمك مي‌كند. راه ديگر اين است كه هنگام دعوا آشكارا بگوييد از چه چيزي ناراحت هستيد تا بتوانيد زودتر طرف مقابل را قانع و دعوا را ختم كنيد. مي‌توانيد بگوييد كه بحث را بعدا دنبال مي‌كنيد تا كمي آرام‌تر شويد. عوض كردن موضوع هم گاهي مي‌تواند كمك‌كننده باشد و عصبانيت هر 2طرف را فرو بنشاند. عذرخواهي نيز يكي از روش‌هايي است كه مي‌توان به كمك آن، دعوا را به‌طور موقت خاتمه و اگر لازم بود بعدا دوباره آن را ادامه داد. در دعواي خانوادگي، نبايد هميشه فكر كنيد كه حق با شماست. اصرار بر يك رفتار، معمولا نتيجه خوبي ندارد.





از جادوي كلمات استفاده كنيد

اگر ياد بگيريد كه با حمله زباني شريك زندگي‌تان را مورد هدف قرار ندهيد، به احتمال زياد مي‌توانيد از همسرتان بخواهيد از زاويه ديد شما به قضيه نگاه كند. بهتر است لحن صحبت‌هاي‌تان را تغيير دهيد و از جادوي كلمات استفاده كنيد. مي‌توانيد يك درخواست تند و خشونت‌‌آميز را با جملات نرم‌تر طوري تغيير دهيد كه روي شنونده تاثير بيشتري داشته باشد و بدين‌ترتيب از جدال‌هاي هميشگي پيشگيري كنيد. يك مثال مي‌زنيم، فرض كنيد شما و همسرتان جايي باهم قرار داشته‌ايد اما او دير آمده، شما را مدتي در خيابان معطل كرده و بعد هم دير به مهماني رسيده‌ايد. شما از اين كارش ناراحت و كمي هم عصباني هستيد. به جاي اين‌كه بگوييد: «تو واقعا آدم بي‌ملاحظه‌اي هستي.» اين جمله را به‌كار ببريد:« اگر كمي زودتر مي‌آمدي من احساس آرامش بيشتري داشتم و شب بهتري را با هم مي‌گذرانديم. مي‌توانم روي قرار بعدي كه با تو دارم اين‌طور حساب كنم؟» در اين صورت همسر شما براي اين‌كه به درخواست‌تان پاسخ دهد تمايل بيشتري دارد چون احساس نمي‌كند كه مورد حمله و فشار قرار گرفته و در مقام دفاع از خودش برنمي‌آيد.





وقت مناسب دعوا را بدانيد

نسبت به زماني كه همسر شما خلق‌وخوي مناسبي ندارد، حساس باشيد. آيا شوهر شما صبح‌ها عجله دارد و آشفته است؟ در اين صورت وقتي او از خواب بيدار مي‌شود بحث موضوعات مهم را پيش نكشيد؛ به‌ويژه اگر موضوع به‌گونه‌اي است كه يك مكالمه طولاني را مي‌طلبد. به جاي اين كار زماني را انتخاب كنيد كه به‌نظر مي‌رسد آرامش او بيشتر است و آمادگي شنيدن صحبت‌هاي شما را دارد. پيدا كردن زمان مناسب براي حرف زدن به اين معنا نيست كه همواره از صحبت كردن هراس داريد بلكه به سادگي نشان مي‌دهد اگر همسرتان در وضعيت ذهني مناسبي نباشد شايد به سرعت با شما مخالفت كند درصورتي‌كه اگر موضوع را در يك وقت عادي مطرح كنيد، نظر شما را مي‌پذيرد.  به شما پيشنهاد مي‌كنيم هيچ‌گاه يك دعوا را طولاني نكنيد، حتي مي‌توانيد با هم قرار بگذاريد تا زماني كه مشكل‌ حل نشده‌است نخوابيد. بايد بدانيد و از قبل با هم توافق كنيد كه رابطه شما خيلي مهم‌تر از تمايل‌تان به دعوا و بحث است، البته شايد گاهي مجبور شويد تا ديروقت بيدار بمانيد تا با هم به تفاهم برسيد. البته زمان‌هايي هم پيش مي‌آيد كه يكي از شما يا هردو به توافق مي‌رسيد كه موضوع آنقدر مهم نيست كه بخواهيد به خاطر آن بيدار بمانيد يا فكر مي‌كنيد الان خيلي عصباني هستيد و بهتر است زماني ديگر با هم صحبت كنيد. اين‌جور مواقع راحت برويد،  بخوابيد.




ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

گزارش قصد داریم جوانانی را به شما معرفی کنیم که به معنای واقعی کلمه پول پارو می کنند

 
بانکی: پول پارو کردن، آنهم در اوج جوانی آرزویی است که البته از قدیم گفته اند بر جوانان عیب نیست! داشتن پول و سرمایه هنگفت، اما برای برخی از جوانان نه تنها آرزو نیست که به حقیقت پیوسته است.
در این گزارش قصد داریم جوانانی را به شما معرفی کنیم که به معنای واقعی کلمه پول پارو می کنند و در حالی که چند تن از آنان کمتر از 40 سال دارند، پول خردشان میلیون است و با میلیارد سر و کار دارند.
جوانان ترین ثروتمندان دنیا از نگاه مجله فوربس را بشناسید:
1. داستین موسکوویتز
سن:25 سال
ثروت: 2/7 میلیارد دلار
 
هم اتاقی مارک زاکربرگ در دوران دانشگاه و سومین کارمند فیس بوک، جوانترین ثروتمند دنیاست. وی که تنها 8 روز با زاکربرگ فاصله سنی دارد، به همراه وی درس و دانشگاه در هاروارد را رها کرد و به کالیفرنیا رفت تا به همراه رفیق شفیق خود تمام وقت خود را صرف کار بر روی شبکه ای اجتماعی کند.
وی که ابتدا مسوول ارشد بخش تکنولوژی و سپس معاون زاکربرگ در فیس بوک شد، در سال 2008 از این شبکه اجتماعی جدا شد تا شرکت نرم افزاری آسانا را تاسیس کند.
2. مارک زاکربرگ
سن: 26 سال
ثروت: 13/5 میلیارد دلار
این روزها نام مارک زاکربرگ مترادف پول و سرمایه شده است. شبکه اجتماعی که او بنیانش را نهاد، آنقدر قوی بود که نقش کلیدی در انقلاب های تونس، مصر، یمن و لیبی ایفا کرد. همین نقش پررنگ دلیلی کافی برای محبوبیت صدچندان و در نتیجه سرازیر شدن سرمایه به سمت فیس بوک است.
زاکربرگ بدون هیچ تردیدی و با یک محاسبه سرانگشتی ثروتمندترین جوانی این روزهاست که به لطف ابتکار و تکنولوژی مدرن به این ثروت هنگفت رسیده است.
3. آلبرت وون تارن اوند تاکسیز
سن: 27 سال
ثروت: 2 میلیارد دلار
این جوان آلمانی تنها 8 سال داشت که سر از فهرست ثروتمندترین های فوربس درآورد، اما به صورت رسمی در سال 2001 و همزمان با تولد 18 سالگی اش صاحب ارثی هنگفت شد. ثروتی که وی صاحبش شد، شامل املاک و مستغلات، شرکت هنری-فناوری به علاوه 30 هزار هکتار جنگل در آلمان است.
4. اسکات دانکان
سن: 28 سال
ثروت: 3/1 میلیارد دلار
وی که پسر مرحوم دن دانکان است، پس از مرگ پدر کنترل امپراطوری یکی از خط لوله های نفت در آمریکا به ارزش 12/4 میلیارد دلار را به عهده گرفت. وی در کودکی با فقر بزرگ شد، اما امرزو صاحب بیش از 49 هزار مایل خط لوله در آمریکاست.
5. ادواردو ساورین
سن: 29 سال
ثروت: 1/6 میلیارد دلار
از جمله همراهان زاکربرگ در فیس بوک بود که صاحب 30% سهام این شرکت شد، اما خیلی زود رابطه آنها با شکایت زاکربرگ از ساورین بهم خورد و این جوان آمریکایی هم اکنون تنها صاحب 2% از سهام فیس بوک است که البته چون سهام متعلق به فیس بوک است، حتی 1% آنهم هم مبلغی قابل توجه به شمار می آید.
6. یانگ هیویان
سن: 29 سال
ثروت: 4/1 میلیارد دلار
تنها زن حاضر در بین 10 ثروتمد جوان دنیا از چین است. وی که پدرش رئیس یکی از بزرگترین سرمایه های چین در گوانگژو است، به لطف این سرمایه پدر در این لیست قرار گرفته است.
در سال 2007 پدر هیویان پیش از اینکه سهام این دارایی را به عموم واگداز کند، آن را به دخترش بخشید و امسال نیز سود فروش شرکت او بیشتر شده است.
7. فهد حریری
سن: 30 سال
ثروت: 1/5 میلیارد دلار
کوچکترین پسر نخست وزیر پیشین لبنان، رفیق حریری، با ارثیه ای که پدرش برای او بر جا گذاشت، توانسته در فهرست ثروتمندان جوان قرار گیرد. وی که در حال حاضر در پاریس زندگی می کند پس از مرگ پدر در سال 2005 سهامدار شرکت عربستانی Oger ساخت وساز، مخابرات و املاک و مستغلات پدر شد.
8. سین پارکر
سن: 30 سال
ثروت: 1/6 میلیارد دلار
این کارآفرین آمریکایی که رئیس موسسان فیس بوک بود، شرکت هایی چون napster را تاسیس کرد. وی که یک تاجر در عرصه تکنولوژی است، از جمله جوانترین ثروتمندان حال حاضر دنیا محسوب می شود.
9. ایمان حریری
سن: 32 سال
ثروت: 1/5 میلیارد دلار
فرزند دیگر رفیق حریری، رئیس جمهور فقید و پیشین لبنان، هم مثل برادرش در لیست ثروتمندان جوان قرار گرفته است. وی که رئیس هیئت مدیره شرکت عربستانی Oger، فعال در زمینه ساخت و ساز، مخابرات و املاک و مستغلات است، به لطف ارثی که پدر برایش باقی گذاشته پول پارو می کند.
10. یوشیکازو تاناکا
سن: 34 سال
ثروت: 2/2 میلیارد دلار
موسس شبکه اجتماعی Gree، بزرگترین شبکه اجتماعی ژاپن، شاید روزی جا پای زاکربرگ و فیس بوک بگذارد و به جای قرار گرفتن در رده دهم این فهرست، صدرنشین شود




ارسال توسط عشق خدائی لرستانی

چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟
 
 
آیا مایلید به افکار کسی که کنار دستتان نشسته است پی ببرید؟ اگر با افراد زیادی مواجهه شده باشیم می توانیم بسیاری از افراد را حتی از نوع صحبت کردنشان نیز بشناسیم اما این شناخت در مواجهه حضوری با دانستن بسیاری از حالات اثبات شده در علم روانشناسی بهترین شناخت را نسبت به دیگران برایمان به ارمغان می اورد. اکنون با توجه به نکات ارائه شده میتوانید از روی هر یک از حالات زیر افکار آنها را بخوانید:
 
خوددار
اگر شخصی دستهایش را پشت کمر خود قفل کند این امر نشان میدهد که وی خود را بشدت کنترل کرده است . دراین حالت او سعی دارد خشم یا احساس نا امیدی را از خود دور کند. این فرد در واقع نشان میدهد که از اعتماد به نفس بسیار بالایی برخوردار است و میتواند در حالات مختلف بر خشم یا ناامیدی خود غلبه کند . در این حالت بهتر است با این فرد به آرامی ارتباط برقرار کرد
 
تدافعی
اگر انگشتان دستها به بازو گره خورده باشد این حالت نشان دهنده حالت تدافعی در برابر حمله غیر منتظره و ناگهانی یا بی میلی برای تغییر چهره شخص است. اگر انگشتها مشت شده باشند حالت بی میلی شدیدتر است در این حالت بهتر است با ارامش با شخص مورد بحث برخورد شود تا کم کم از حالت تدافعی خود خارج شده و ارتباطی زیبا را شروع کند
 
متفکر
گره کردن دستها به دسته های صندلی نشان میدهد که شخص سعی دارد احساس خود را مهار کند اما قفل کردن قوزک پاها به یکدیگر حالت تدافعی است این حالت شاید بیشتر در مسافران مظطرب هواپیما به هنگام پرواز و فرود دیده شود.
بسیاری از افراد این حالت را به نوعی رسیدن به تصمیمی بزرگ میدانند اما روانشناسان بالینی میگویند که حتی اظطراب نیز نشانه تفکر فرد است.
 
دقیق
وقتی شخص انگشت سبابه خود را روی صورت و بقیه دستش را بصورت گره کرده در پایین صورتش قرار میدهد یعنی که فرد مورد نظر بسیار دقیق است. این حالت نشان میدهد که شخص با دقت زیاد به صحبت های شما گوش میدهد و یک یک کلمات شما را می سنجد و در عین حال در چهره او حالت انتقادی نیز به چشم میخورد اما این انتقاد جنبه دوستانه دارد و شاید بیشتر به منظور برقرار یک ارتباط بین دو نفر است
 
دو دلی
انگشتهای گره شده زیر چانه و نگاه خیره نشان دهنده حالت تردید و دو دلی است . او به صحبت های شما و صحت گفته هایتان تردید میکند . در این حالت ممکن است آرنج روی میز قرار گرفته باشد به گفته برخی از روان شناسان نگاه خیره همیشه نشانه دو دلی است چرا که ثابت قدم و محکم بودن نگاه انسان را نیز مصمم و با اراده می سازد. شاید چون از نگاه شما تردید و دودلی آشکار است دیگران برای قدم جلو گذاشتن و دوست شدن با شما ترید دارند
 
بی گناه
دستهایی که روی سینه قرار گرفته باشند بهترین نمونه برای حالت بی گناهی و درستکاری است. این حالت به عقیده اکثر روانشناسان اثر باقیمانده ای از شکل سوگند خوردن است که در آن دست را روی قلب قرار میدهند. حالت تواضعی که در این عمل وجوددارد میتواند به شما بگوید که این فرد به رغم آنکه خود به بی گناهیش اذعان دارد ولی نمیداند چگونه آنرا به اثبات برساند و در عین حال بسیار مایل است تا دوست صمیمی برای بیان آنچه در قلبش میگذرد داشته باشد
 
مطمئن
دستهایی که به کمر زده میشود در مردها نشان دهنده آن است که فرد به آنچه میگوید اعتقاد و اعتماد کامل دارد. خانمها هنگامی که دست خود را به کمر میزنند نشان میدهند که به آنچه میگویند اطمینان دارند. اما در هر دو مورد این حالت به ما میگوید که فرد به هر حال احساس اطمینانی در گفته ها و رفتار خود دارد که میتواند به سادگی این شرایط را به دیگری نیز منتقل کند.
 
مرموز
دستهای مشت شده در زیر چانه نشان میدهد که شخص نظریاتش را پنهان میکند و به شما اجازه می دهد تا صحبت خود را تمام کنید. آنگاه زمانیکه حرفهای شما پایان یافت در کمال آرامش به شما و نظریات شما حمله میکند. شگرد جالبی است. شخص ابتدا اطمینان شما را جلب میکند و سپس در نهایت آرامش به شما میگوید که شما و نظریاتتان را قبول ندارد
 
ظاهر ساز
در این حالت شخص آرام بنظر میرسد اما این آرامش پیش از توفان است این حالتی است که بیشتر روسا بخود میگیرند تا خود ر ا بگونه ای به زیر دستان نزدیک کنند و در عین حال جاذبه و جذابیت آنها نیز کم نشود. ظاهرسازی معمولا از آن دسته حالتهایی است که در بیشتر افراد دیده میشود ولی نوع آنها با یکدیگر متفاوت است . اما به هر حال حالت خوبی از یک فرد برای شروع یک ارتباط محسوب نمیشود
 
مالکیت
قرار دادن پاها روی هر چیز (روی صندلی- میز-سکو و (…شانه حالت مالکیت است. در یک میز گرد تنها رئیس اجازه دارد چنین حالتی داشته باشد و از این طریق آرامش خود را نشان دهد. روان شناسان این حالت را حالت مالکیت میدانند که در نهایت به عقیده فرد مورد نظر به موفقیت وی در کارها منجر خواهد شد
 
اعتماد به نفس
تکیه زدن به صندلی درحالتیکه دستها پشت سر قفل شده نشان دهنده اعتماد به نفس قوی است . اگر شخصی در این حالت صحبت میکند به گفته های خود اعتماددارد و اگر به صحبت های شما گوش میدهد به خود زحمت ندهید ا و خود همه ماجرا را میداند.




تاریخ: جمعه 5 اسفند 1390برچسب:چگونه فکر دیگران را بخوانیم؟,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی


باصدای محمدرضا عیوضی

آلبوم جدید و زیبای محمدرضا عیوضی با نام Top 10

  براي دانلود، روي هر يک از لينک بالا کليک سمت راست کرده و Save Target As را بزنيد.




تاریخ: جمعه 5 اسفند 1390برچسب:باصدای محمدرضا عیوضی,
ارسال توسط عشق خدائی لرستانی
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی